جدول جو
جدول جو

معنی عالی همتی - جستجوی لغت در جدول جو

عالی همتی
(هَِ م مَ)
بلندهمتی. جوانمردی. سخاوت. (ناظم الاطباء). رجوع به عالی همت شود:
ز عالی همتی گردن برافراز
طناب هرزه از گردن بینداز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
عالی همتی
بلند همتی بزرگواری جوانمردی
تصویری از عالی همتی
تصویر عالی همتی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عالی همت
تصویر عالی همت
کریم، بلندهمت، جوانمرد
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ مْ مَ)
آنکه همت عالی دارد. بلندهمت و شریف. بزرگوار. کریم و سخی. جوانمرد. (ناظم الاطباء) :
گر از شمشیر برگردی نه عالی همتی سعدی
تو کز نیشی بیازردی نخواهی انگبین رفتن.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هی)
ابن محمد بن عبدالحمید هیتی بغدادی دمشقی صالحی. فقیه بود. اصل وی از عراق است و در سال 812 هجری قمری متولد شد. سپس ساکن دمشق گردید و در سال 900 هجری قمری در صالحیۀ دمشق درگذشت. او راست: فتح الملک العزیز بشرح الوجیز فی الفقه الحنبلی، در پنج مجلد. (از الاعلام زرکلی)
ابن احمد هیتی. از متکلمان بود. او راست: السیف الباتر لرقاب الشیعه و الرافضه الکوافر، که در سال 1025 هجری قمری آن را در قسطنطنیه پایان داد. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عالی همت
تصویر عالی همت
وند گر آن که همتی بلند دارد بلند همت بزرگوار شریف جوانمرد
فرهنگ لغت هوشیار